وکیل فرانسوی انقلاب ایران

محمود عظیمایی

«یک فعال سیاسی و یک وکیل چپگرای فرانسوی که وکیل دولت جدید ایران در چندین پرونده حقوقی بوده است.»


این توصیف سی.آی.ای از کریستین بورگه است از گزارشی که برای همیلتون جوردن رییس کارکنان کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر تهیه شده بود.


اواخر پاییز ۲۰۱۴ بود که با فرشاد بیان، کارگردان مستند فرزند انقلاب و تونی جالیف ، فیلمبردار گروه به آپارتمانش در منطقه ۱۴ پاریس رفتیم. اتاق نشیمن، جایی که مصاحبه در آن قرار بود ضبط شود با چند قالیجه ایرانی فرش شده بود.کرول جروم، دوست دختر صادق قطب‌زاده، نزدیک چهل سال پیش، بعد از اینکه برای اولین بار بورگه را ملاقات کرد او را اینگونه توصیف کرده بود:


«قدبلند، لاغر و خوش لباس بود اما ریشش برای یک وکیل خوش نام فرانسوی زیادی بلند بود. وقتی صحبت می‌کرد کلماتش به نرمی از میان غبار دود پیپی که می‌کشید بیرون می‌آمد.»


بورگه‌ای که در مقابل ما نشسته بود قدبلند بود اما ریش‌هایش کم‌پشت و مثل موهایش جوگندمی شده بودند. یک پیراهن خاکستری با شلوار مشکی به تن داشت اما همچنان یکسره پیپ می‌کشید. در حین مصاحبه که بیشتر از دو ساعت طول کشید آنقدر ناخن انگشت اشاره‌اش با گوشه ناخن شصتش بازی کرد تا خون دور ناخن شصتش را گرفت.

در فاصله‌ای که فرشاد و تونی دوربین، صدا و نور را تنظیم می‌کردند با انگلیسی شکسته بسته‌اش شروع کردیم به صحبت. مرا به اتاق کارش برد و یادگاری‌هایی که از صادق قطب‌زاده داشت را نشانم داد. یک قطبنما که روی آن به خط نستعلیق سال و محل ساخت را ۱۳۳۱ در تهران نشان می‌داد: «قبله‌نمای رزم‌آرا، اختراع سرتیپ حسینعلی رزم‌آرا». قاب عکسی از جیمی‌کارتر هم روی دیوار بود که زیر آن کارتر با دستخطش از تلاش‌های کریستین بورگه برای حل و فصل قضیه گروگانگیری قدردانی می‌کرد. بورگه فتوکپی رنگ پریده‌ای را هم از انبوده کاغذها و روزنامه‌های قدیمی روی میزش پیدا کرد و به من داد. نامه‌ای بود با سربرگ کاخ سفید و با دستخط جیمی کارتر با همان مضمون قدردانی از تلاش‌هایش در قضیه گروگانگیری و من از تک‌تک این اشیایی که نشانم می‌داد با ولع عکس می‌گرفتم.


بورگه در چند پرونده حقوقی از سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) دفاع کرده بود. از جمله در دادگاهی در دهه شصت میلادی از یک جوان فرانسوی فسطینی تبار که به جرم هواپیماربایی در لبنان در حال محاکمه بود. با محمود همشهری نماینده ساف در پاریس که بعد از قضایای المپیک مونیخ توسط موساد ترور شد دوستی داشت. دوستی که باعث آشنایی صادق قطب‌زاده با محمود همشهری و همسرش مادام ماری کلود شد. همان خانمی که در عکسی در یک کافه در پاریس می‌خواهد سیگاری روشن کند و قطب‌زاده مثل جتلمن‌ها دارد آتش تعارفش می‌کند.

همان عکسی که سالی یک بار در اینستگرام و توییتر و تلگرام دست به دست می‌شود با داستان‌های تخیلی در مورد افراد داخل عکس و من دیگر از توضیح‌ دادن و اصلاح کردن آدم‌هایی که دوست دارند آن خانم را دوست دختر قطب‌زاده معرفی کنند خسته شده‌ام. در آن عکس در کنار قطب‌زاده امام موسی صدر هم هست که سیگار به لب گذاشته و گویی عجله‌ای برای روشن کردن کبریتی که در دستش است ندارد. کنار موسی‌صدر صادق طباطبایی نشسته. او هم سیگاری لای انگشتان دست راستش است و دارد قطب‌زاده را با دقت نگاه می‌کند. روبری صادق طباطبایی و کنار مادام کلود، فاطمه صدر عاملی همسر صادق طباطبایی نشسته که دارد به دخترش غزاله‌ی یکی دو ساله، غذا می‌دهد.


بورگه یکی دو بار به درخواست قطب‌زاده به ایران سفر کرد تا برای سازمان عفو بین‌اللمل از نقض حقوق بشر در ایران گزارش تهیه کند. می‌گفت بعد از انقلاب در مورد اعدام‌ها به قطب‌زاده اعتراض کرده بوده است. او به همراه دو وکیل فرانسوی دیگر یعنی «فرانسوا شرون» و «برتراند وله» یک تیم حقوقی قوی برای انقلاب ایران تشکیل داده بودند. وقتی آیت‌الله خمینی وارد پاریس شد بورگه همراه قطب‌زاده، بنی‌صدر، یزدی و حبیبی به استقبال آیت‌الله رفته بود اما روی خوشی از او ندیده بود. خانه‌اش که بودیم عکس‌هایی که با دوربین خودش در فرودگاه از ورود آیت‌الله به پاریس گرفته بود را با شور خاصی نشانمان می‌داد.


بعد از انقلاب، بورگه یکی از دونفری بود که به توصیه قطب‌زاده وکیل رسمی شورای انقلاب در پرونده استرداد شاه به ایران بود و برای پیگری این پرونده برای مذاکره با ژنرال عمر توریخوس به پاناما سفر کرد. بورگه همزمان و البته بدون اطلاع شورای انقلاب یکی از دو نفری بود که از طرف قطب‌زاده گفتگوهای محرمانه‌ای را با کاخ سفید برای حل و فصل قضیه گروگانگیری دنبال می‌کرد. بارها در لندن و پاریس و واشتگتن محرمانه با همیلتون جوردن ملاقات کرد. حتی جوردن ترتیبی داد که با کارتر در کاخ سفید دیدار کند.


قطب‌زاده که «برانداز» شد باز این بورگه بود که از طرف او با سران کشورهای منطقه و غرب دیدار می‌کرد تا حمایت مالی و سیاسی برای طرح کودتای قطب‌زاده جلب کند.


بورگه بعد از مرگ قطب‌زاده، حداقل دو بار دیگر در پرونده‌های بین‌المللی مرتبط با ایران به عنوان وکیل، شاهد یا مطلع حاضر شد. یکی در پرونده مهران کریمی ناصری که ۱۸ سال تمام محبور شد در ترمینال یک فرودگاه شارل دوگل زندگی کند. بورگه از او دفاع کرد. داستان او بعدها الهام بخش استیون اسپیلبرگ برای خلق فیلم ترمینال شد. دومین بار در دادگاه تعیین تکلیف مالکیت یک ویلون عتیقه در نیویورک بود. در آن دادگاه دولت ایران که به تازگی قطب‌زاده را اعدام کرده بود با جعل دستخطی از قطب‌زاده تلاش داشت نشان دهد این ویولون را قطب‌زاده به عنوان رشوه به بورگه داده است. این ویولون و دادگاه برای خودش داستان مفصلی دارد که جداگانه به آن خواهم پرداخت.


کریستین بورگه، وکیل فرانسوی انقلاب ایران امروز، ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱ در گورستان پرلاشز پاریس دفن شد.